داستان و تاریخچه برند کارتیه

داستان کارتیه
کارتیه شامل خانه های بزرگ طراحی مد و جواهرات ، همیشه کارهای چند ملیتی بزرگی نبود. در واقع تقریباً همه آنها با یک انسان و مجموعه مهارتهایی شروع به خلق تاریخ کردند.

اکثریت قریب به اتفاق نام های بزرگ جواهرات از اتاق های آموزش استادکارانی که پیش از آنها بودند ریشه می گیرند. توانایی طبیعی آنها قبلاً توسعه یافته ، اصلاح و به کمال رسیده بود ، تا جایی که در تجارت خود از بهترین افراد بودند.

گرچه حتی از میان همه خانه های بزرگ ، تعداد کمی از آنها به ارتفاعات کارتیه رسیده اند. این برند به دلیل تولید بهترین صنعت ارائه دهنده صنعت طلا و جواهر در سراسر جهان شناخته شده است.

اما ریشه اصلی این شرکت نه در جواهرات ، بلکه در صنعت ساعت سازی است.
داستان از اوایل قرن نوزدهم آغاز می شود. لوئیس-فرانسوا کارتیه در سال 1819 در پاریس متولد شد.

در جوانی ، وی زیر نظر استاد ساعت ساز آدولف پیکارد شاگرد شد و در فروشگاه کوچک Picard در خیابان Rue Montorgueil شاغل شد. در سال 1847 ، کارتیه فروشگاه را از کارفرمای خود خریداری کرد و شروع به تغییر کار کرد.

این فروشگاه طبق بیشتر استانداردها متوسط نبود ، اما کارتیه مصمم بود که هم به عنوان ساعت ساز و هم به عنوان فروشنده جواهرات با کیفیت بیشتر کار کند. چیزی که او نمی دانست این بود که ظرف یک سال ، آشفتگی سیاسی فرانسه درگیر فرصتی برای توسعه تجارت بسیار سریعتر از آنچه تصور می کرد ، بود.
پس از آنکه لوئیس-فرانسوا کارتیه کنترل کارفرمای سابق خود را به دست گرفت ، وی ایده افزودن قطعات جواهرات را برای گسترش مجموعه موجود خود فراتر از ساعتهای خاص داشت. او آنچه را که توانایی خرید آن را داشت از سازندگان فرانسه و سایر نقاط خریداری کرد ، فقط در بهترین زیورآلات مورد استفاده خود متمرکز شد.

قیام در پاریس که در سال 1848 اتفاق افتاد ، باعث افزایش طبقات کارگر برای به چالش کشیدن ثروتمندانی شد که قرنها فرانسه را غارت کرده بودند. زندگی فروشندگان جواهرات مانند کارتیه را بسیار سخت کرد. وقتی مردم برای زنده ماندن موش می خورند ، بازار الماس در بهترین شکل نیست. اما این تجارت مشکلات را حل کرد و توانست – فقط – از طرف دیگر بیرون بیاید.

سالهای اولیه 1848 – 1870
لوئیز-فرانسوا به عنوان یک کارآموز ، تلاش تجاری کارفرمای خود را برای موفقیت حتی متوسطی دیده بود. به دنبال تصاحب وی در سال 1847 و انقلاب 1848 ، ظهور ستاره کارتیه بسیار صعودی بود ، البته روی یک قوس کم عمق. کارتیه از سود حاصل از خرید و فروش خریداری شده در جواهرات برای تأمین مالی خرید قطعات بهتر استفاده می کند. با این حال ، برای 20 سال آینده ، رشد متوسط بود. در این زمان ، پسر لوئیس-فرانسوا ، آلفرد ، نیز در این تجارت شروع به کار کرد.

برنامه همیشه این بود که آلفرد اداره فروشگاه را به عهده بگیرد. آلفرد نسبت به پدرش بسیار تجارت گرا بود و می خواست به سرعت تجارت خود را گسترش دهد. همانطور که مشخص شد ، پیش بینی نشده ترین شرایط به سرعت رشد کمک کرد.
اگرچه در نهایت ، این ذکاوت تجاری آلفرد است که می تواند نام کارتیه را در خانه های سلطنتی اروپا و فراتر از آن قرار دهد.
در سال 1870 ، پاریس – و دنیای کارتیه – تغییر کرد. طی 100 سال گذشته فرانسه به یک ملت انقلابی تبدیل شده است. 1870 قیام دیگری در پایتخت به وجود آورد،معروف به کمون پاریس.
کمون یک انقلاب سوسیالیستی بود و حاکمان جدید با اشراف جنگ کردند. نخبگان از ترس زندگی خود به دنبال راهی برای برون رفت بودند. آنها به دلیل محدودیت دسترسی بانک ، نتوانستند به ثروت خود دسترسی پیدا کنند و به هر دارایی که در دست داشتند متوسل شدند. در بیشتر موارد ، این به معنای جواهرات آنها بود.

آلفرد کارتیه ، فرصتی را که به طور ناگهانی پیش روی خود قرار گرفته بود ، به اشراف زاده هایی که از درب خانه او وارد شده بودند ، برای بهترین قطعات خود فقط یک دلار دلار پیشنهاد داد. آنها که مأیوس از جمع آوری پول مورد نیاز برای فرار از خشونت های تحت تأثیر بورژوازی بودند ، بهترین قطعات خود را تحویل دادند. به زودی کارتیه تقریباً یک شبه یکی از بهترین مجموعه های جواهرات فرانسه را برای بخشی از ارزش واقعی خود ساخت. اگرچه کمون طی چند ماه به پایان رسید ، اما تا سال 1871 ، موفقیت آینده کارتیه دیگر هیچ شکی نبود. پیامدهای کمون پاریس سرانجام فرانسه را یک بار و برای همیشه جمهوری کرد. مردم بار دیگر در هزینه های خود آزاد بودند. و آلفرد آزاد بود که مجموعه جدید خود را برای کسانی که توانایی خرید آن را دارند به بازار عرضه کند.
در طول 20 سال آینده ، کارتیه برای هر کس که کسی بود به گزینه اصلی تبدیل شد. کارتیه نه تنها درخواست تهیه قطعات تکمیل شده را دریافت می کرد ، بلکه درخواست های بیشتری نیز برای جواهرات سفارشی ارسال می شد. با رشد موفقیت ، نیاز به یافتن اماکن بزرگتر نیز افزایش یافت. در طول 20 سال آینده ، کسب و کار چندین بار نقل مکان کرد. سرانجام ، یک نمایشگاه در Rue de La Paix در سال 1899 پیدا شد.

مرگ لوئیس-فرانچویز کارتیر 1899-1904

با آغاز قرن بیستم ، پاریس با داشتن خانه های جواهرآلات بزرگی که امروزه می شناسیم همه شروع به حیات می کنند ، شروع به زنده شدن می کند. البته نکته منفی این امر این است که این بدان معناست که رقابت شدید است. آلفرد این را تشخیص داد و با اینکه لوئیز-فرانسوا حالا دیگر کاملاً از کار بازنشسته شده بود ، تصمیم گرفت کارتیه را به عنوان یک مارک بالاتر از همه تعریف کند.
انتقال به Rue de La Paix به موفقیت بزرگتری دست یافت که حتی آلفرد تصور نمی کرد. با شهرت کارتیه که توجه ثروتمندان و اشراف ، از جمله تعداد زیادی از خانه های سلطنتی جهان را به خود جلب می کند ، سایر جواهرات توجه خود را نشان می دهند. در مدتی کوتاه ، Rue de la Paix به مهمترین منطقه جواهرات در پاریس تبدیل شده بود ، اگر نه جهان.

با مرگ لوئیس-فرانسوا در سال 1904 ، آلفرد می خواست دامنه و نفوذ مارک کارتیه را از پاریس و سایر شهرهای بزرگ گسترش دهد.

دوره طلایی 1904-1920
آلفرد با روحیه استوار خانوادگی واقعی ، سه پسر خود ، لوئیس ، پیر و ژاک را به کارتیه معرفی کرد. همه مهارتهای فردی خود را به شرکت آوردند. آنها با هم یک مارک تجاری ایجاد کردند که 100 سال بعد هنوز در ابتدای تجارت خود است.
برخلاف بسیاری از این تنظیمات ، این سه برادر بسیار نزدیک بودند. لویی بدون شک نیروی محرکه بود ، اما هر سه نشان خود را گذاشتند. بزرگترین دارایی لویی و شرکت اصرار او به کمال بود. اگر فکر نمی کرد قطعه ای مطابق استاندارد مورد نیاز باشد ، هرگز نور روز را ندید. اگرچه تمام خانه های بزرگ از نظر کیفیت بسیار سختگیرانه عمل می کردند ، اما این متفاوت بود. قبلاً چنین قوانین سختگیرانه ای وضع نشده بود و این کارتیه را از بقیه جدا می کرد.
این یک عامل کلیدی در گسترش خارج از کشور بود. لویی می دانست بدون ترس از نگرانی در مورد کیفیت و هزینه های سود و اعتبار شرکت برای محصولات بی کیفیت ، می تواند مارک کارتیه را به خارج از کشور بفروشد.
در طول چهار دهه ، کارتیه بهترین قطعاتی را که جهان دیده است تولید کرد. این شرکت و همچنین گردنبندها و دستبندهای tutti frutti معروف ، این شرکت گردنبند Maharaja of Patiala را که تقریباً 3000 الماس داشت ، تولید کرد. اگرچه چنین قطعاتی قبلاً ظاهر شده بود ، صنعتگران کارتیه ، زیر چشم دقیق لوئیس ، توانسته بودند سهم زیادی را از آن خود کنند.
اما لویی فقط یک مدیر دقیق نبود. او همچنین اولین ساعت مچی را طراحی کرد و بدین ترتیب ساعت جیبی را به عنوان ساعت استاندارد مردانه جایگزین کرد. این شرکت همچنین پلاتین را وارد دنیای جواهرات کرد. کار با او دشوار است ، لویی بر ایجاد پلاتین سخت مخصوص استفاده در تنظیم جواهرات نظارت داشت. کارتیه از هر دو طلا و نقره سبک تر و قوی تر ، انقلابی در صنعت ایجاد کرد.

اولین دوره گسترش 1920 – 1940
در حالی که لوئیس شاهکارهای خود را خلق می کرد ، پیر برنامه های بزرگی برای تجارت داشت. هنگامی که جنگ جهانی اول در حال پایان یافتن بود ، او به برادران خود گفت که آنها می توانند “… تجملات فرانسوی را در نیویورک شروع کنند”. ایالات متحده از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن 20 رشد اقتصادی عظیمی داشته است. پیر به حدی ذکاوت بود که می توانست دقیقاً ببیند برادران چگونه می توانند از این بهره برداری کنند.
با رونق داشتن دفتر لندن ، در سال 1917 پیر معروف یک خانه شهری در خیابان 5 خریداری کرد. قیمت 100 دلار و یک رشته مروارید بود. این دفتر مرکزی شرکت در نیویورک شد و هنوز هم ممکن است بهترین معامله ای باشد که آنها انجام داده اند. کارتیه از کمی جواهرساز فرانسوی بزرگترین خرید را انجام داد که آنها را در صفحه اول روزنامه های ایالات متحده قرار داد.
الماس Hope مشهورترین الماس در جهان بود – و شاید هنوز هم باشد. به زودی پس از افتتاح شعبه نیویورک ، پیر الماس را خریداری کرد که گمان می رفت نفرین شده باشد. صاحبان قبلی دچار مرگ وحشتناکی از جمله گردن زدن و جشن گرفتن سگهای وحشی شده بودند. با این حال پیر قصد نداشت ببیند که آیا نفرین درست است. او به سرعت الماس را به معاملات اجتماعی نیویورک ، Evelyn Walsh McLean فروخت.
بندی در این فروش گنجانده شده بود که بیان می داشت: “در صورتی که در طی شش ماه هیچگونه مرگ و میری برای خانواده ادوارد بی. مک لین رخ دهد ، توافق شده است که الماس مذکور Hope با جواهراتی با ارزش برابر عوض شود”. گرچه خود فروش ساده نبود. پیر مجبور شد از مک لین ها بابت 180 هزار دلار قیمت توافقی شکایت کند.

پیر اگرچه دیگر مالک آن نبود ، اما سبک زندگی عجیب و غریب معروف خانم والش می دانست که نام کارتیه را برای سالها به الماس Hope وصل می کند. و همینطور ثابت شد. علی رغم داشتن الماس تنها برای مدت کوتاهی ، این دو جدایی ناپذیر بودند. تا زمانی که جنگ جهانی دوم در آستانه ظهور بود ، مارک کارتیه در اوج صنعت جواهرات بود.

پست جنگ و فروش کارتیر 1945 – 1964
برخلاف بسیاری از شرکت ها ، کارتیه موفق شده بود رکود بزرگ دهه 1930 را پشت سر بگذارد. آنها با تجارت بیشتر در خاور دور نسبت به آمریکا و سایر کشورهای تحت تاثیر به این مهم دست یافتند. پس از پایان جنگ ، این شرکت به گسترش جهانی خود ادامه داده بود. شهرت آنها برای کیفیت و قابلیت اطمینان به این معنی بود که جواهرات و ساعتهای کارتیه از مشهورترین موارد در هر مکان بوده اند.
با این وجود ، علیرغم این موفقیت ممتد ، پیر اکنون متهم به کارگردانی تجارت به تنهایی شد. لوئیس و ژاک هر دو در سال 1942 ، به ترتیب فقط 67 و 58 ساله ، در طی چند ماه از یکدیگر درگذشتند. این شرکت همچنان خانوادگی بود و فرزندان این سه برادر شعبه های تجاری پاریس ، لندن و نیویورک را اداره می کردند. با مرگ پیر در سال 1964 ، تصمیم به فروش هر شعبه به طور جداگانه گرفته شد.
گرچه مارک کارتیه همچنان نام اصلی در جواهرات و ساعت ها بود ، اما دیگر هیچ ارتباطی با خانواده نداشت. از سال 1847 تا 1964 ، یک کارتیه همیشه شرکت را هدایت می کرد ، اما نه بیشتر. در سال 1972 ، یک کنسرسیوم به رهبری رابرت هوک ، قهرمان مقاومت فرانسوی ، قصد خرید همه شعبات مختلف کارتیه را داشت. این شرکت تا امروز یک نهاد واحد است. اگرچه توسط خانواده کارتیه هدایت نمی شود ، اما یک بار دیگر کاملاً کامل است. هوک ، خودش هرگز نتوانست گسترش ناشی از آن را ببیند ، زیرا در یک تصادف اتومبیل در سال 1979 به طرز فجیعی کشته شد.
کارتیه اکنون 200 فروشگاه را در 125 کشور مختلف اداره می کند. برای یک ساعت ساز شاگرد در فرانسه انقلابی بد نیست.
در آخر به برخی از کار های کارتیه میپردازیم:

تماس با ما

فرم زیر را پرکرده و برای ما ارسال نمایید تا مشاوران ما با شما تماس بگیرند.

دوست داری با این حرفه به اروپا مهاجرت کنی؟

برای اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.
مهاجرت به اروپا از طریق رشته طراحی و ساخت طلا و جواهرات.
با مدارک معتبر
توصیه نامه و ایمیل سازمانی
انگیزه نامه اصولی این صنعت
 و …