“نظریه طراحی درک عناصر محسوس شامل شکل، فضا، نسبت، رنگ، ابعاد، طرح، ساختار (شبکه)، ترکیب، خط، جسم و حجم و چگونگی سازمان دادن به آنها برای دستیابی به تعادل، ریتم، الگو، سلسله مراتب، تأکید و اتحاد را در بر می گیرد.” نظریه طراحی، در ترکیب با یک هدف یا مشکل برای حل شدن، باعث ایجاد طراحی های مؤثر می شود.” —alvalyn.com

در بخش اول و بخش دوم این مقاله یعنی طراحی یک مجموعه جواهرات، من ساخت یک مجموعه منسجم، مختصر، مشخص و مستقر و اهمیت دانستن اصول پایه ای طراحی را بررسی کردم. در این مقاله که در مورد چگونگی طراحی یک مجموعه است، من تفاوت ها و شباهت های طراح بودن و هنرمند بودن را بررسی می کنم. هدف من در این مقاله، رسیدن شما به درکی از جایگاه خودتان در امر طراحی و روش سود بردن از تصمیم کاریتان است. میخواهم بگویم که گاهی اوقات ممکن است شما بیشتر از بخش طراحی استفاده کنید و گاهی اوقات بیشتر از بخش هنرمندی استفاده کنید. این اصلاً اشکال ندارد. مشخص کنید که چه کاری برای شما بهتر است و همان کار را انجام دهید.

بگذارید با گفتن این جمله شروع کنم؛ من نمیخواهم که شما را به هنرمند بودن یا طراح بودن تشویق کنم. این دو می توانند همراه با هم عمل کنند و این دو با هم ناسازگار نیستند. من احساس می کنم که هردوی آنها به یک اندازه قابل احترام هستند. موضوع تفاوت هنر و طراحی برای مدتی طولانی مورد بحث بوده است و تا اندازه ای، پاسخی قطعی برای وجود ندارد، فقط افکار، عقاید و نظرات وجود دارند.

ولی در مورد یک چیز مطمئن هستیم، رویکرد ساخت یک محصول برای یک هنرمند و یک طراح متفاوت است. هنرمندان با ساخت چیزی که افکار و احساساتشان را بیان می کند شروع می کنند و سرانجام کارشان را با بقیه به اشتراک می گذارند. طراحان با در نظر داشتن مشتری نهایی کار را شروع می کنند و چیزی را می سازند که نیاز مشتری نهایی را برطرف کند و هدفی داشته باشد. همانطور که طراح بریتانیایی جان او نولان بیان می کند، “قطعه هنری خوب، تفسیر می شود. طراحی خوب، درک می شود.”

طراحی نیاز به تفسیر شدن ندارد. هنر می تواند از جهات و نقطه نظرهای متفاوتی تفسیر شود. تماشاگران نظرات و دیدگاه های خود را درباره قطعه هنری بیان می کنند. پستی در مورد طراحی خوب در Webpage Fx بیان می کند که “طراحی خوب یعنی طراحی که کاربرد آن کاملاً روان باشد”. “طراحی یعنی: هنری که انتظارات، الگوها و انسجام دارد. طراحی یعنی ترکیب هنر و علم.”

“آن روز مقایسه ای از هنر و طراحی را خواندم. قطعاً ویژگی های مشترکی بین آنها وجود دارد، از خلاقانه بودن هردو گرفته تا نیاز داشتن به احساسات ظاهری برای تفسیر هر دو. هردوی آنها سرگرم کننده هستند. هردوی آنها با مخاطبانشان ارتباط برقرار می کنند. ولی جان او نولان نویسنده، برای نشان دادن تفاوت آن دو بسیار تلاش کرده است. هنر الهام بخش است و تفسیر می شود، در حالی که طراحی خوب انگیزه بخش است و باید به صورت کلی درک شود. طراحی قابل فهم است.”

“با این وجود، من از این سخن او که می گوید هنر زاییده استعداد است یعنی “توانایی ذاتی”، در حالی که طراحی یک مهارت است که به سادگی آموزش داده می شود و یاد گرفته می شود. من به نظرم هر کدام از آنها ترکیبی از استعداد و یادگیری هستند. داوینچی اولین بار که قلم مو را برداشت مونالیزا را خلق نکرد. او بر اساس استعداد ذاتی که داشت، مهارت های خود را تقویت کرد. طراحان هنرهای تجسمی امروز مطمئناً مهارت هایشان را به کمال رسانده اند — ولی آنها نمی توانستند بدون استعداد موفق شوند.”

“هنرمند یا طراح، بوم خالی یا کاغذ، استعداد یا مهارت — همه این ها ریشه در درون دارد.” —Greg Daake

مهمترین نکته ای که باید به خاطر داشت و در نظر گرفت این است که هم هنرمندان و هم طراحان در حوزه هنرهای تجسمی کار می کنند. هر دوی آنها باید سابقه ای در کار داشته باشند و باید برای خلق آثارشان مجموعه ای از مهارت ها را کسب کنند. هم هنرمندان و هم طراحان بسیار خلاق هستند. و آنها باید تفاوت ها و شباهت هایشان را درک کنند و محترم شمارند.

آلوالین لوندگرن در وبلاگش می گوید که “طراحی معیارهای خاصی را در بر می گیرد، تحقیق و مطالعه، همراه با خلاقیت بسیار زیاد. در حالی که یک هنرمند با یک بوم خالی شروع می کند و با خلاقیت یک مسیر سخت را برای رسیدن به هدف نهایی دنبال می کند، یک طراح با یک مجموعه از معیارهای خاص شروع می کند و کارش را از مفهوم تا تکمیل، در محدوده خاصی می سازد.”

مردم معمولاً لفظ “طراح” را استفاده می کنند در حالی که نمی دانند یک طراح چیست و چه کاری انجام می دهد. با این وجود از این لفظ برای توضیح کاری که انجام می دهند استفاده می کنند… آنها به خودشان می گوند “طراح جواهرات.”

با این نظراتی که با شما در میان گذاشتم، بگذارید بحث را ادامه بدهیم. لطفاً بگویید که نظر شما چیست. می خواهم که درباره این مفهوم و کاربرد این دو کلمه که به صورت کاملاً عادی استفاده می شوند بیشتر تحقیق کنم. خیلی دوست دارم که یک انجمن درباره این که طراحان جواهرات و هندمندان جواهرسازی چه کاری انجام می دهند، احساس می کنند و تجربه می کنند و چگونه احساسات خود را برای بقیه مردم ابراز می کنند بسازم. می توانید با من ارتباط برقرار کنید و نظرات و تجربیات خود را با من به اشتراک بگذارید.

اگر سوالی بدون پاسخ مانده حتماً بپرسید. نقطه نظراتی وجود دارند که پوشش داده نشد؟ می خواهید در باره کدام حوزه ها بیشتر بدانید؟ این فقط شروع کار است!